انقلاب الجزایر

قصد ندارم مساله الجزایر رو بسط بدم. ولی به طور خلاصه یه چیزهایی رو می نویسم.

الجزایر مستعمره فرانس بود و در سال 1962 پس از حدود 7 سال مبارزه توانست استقلال خود را بدست آورد. البته فرانسه برای حفظ قدرت خود در الجزایر از هیچ جنایتی دریغ نکرد، ولی سرانجام ژنرال دوگل تسلیم خواست مردم شد. اولین رئیس جمهور الجزایر فردی به نام بن بلا بود. بن بلا که اعتقاد داشت مردم برای رسیدن به آزادی و رفاه انقلاب کرده اند، تمام توان خود را بر روی رفاه مردم متمرکز کرد و کمتر به سیاست خارجی و کنترل امنیتی و نظامی توجه داشت. این سیاست بن بلا متاسفانه منجر به ایجاد فضای کافی برای قسمتی از نیروهای نظامی شد که در نهایت با یک کودتای نظامی، سیاسی دولت بن بلا سقوط کرد و خود بن بلا به خارج از کشور تبعید شد.

بعد از آن حادثه کودتاگران، راه تکرار بر خطر بستند1

یعنی آن سیاست رفاه مردم را، با تبر تکه تکه بشکستند.

دولت کودتایی معتقد بود که باید تمام انرژی خود را بر روی سیاست خارجی متمرکز نماید و همچنین در بحث امنیتی و نظامی فعالیت های زیادی انجام داد. این منش طی سالهای طولانی باعث شد که درآمد های مردم صرف کشورهای خارجی و سرویس های امنیتی و نظامی شود و به تبع آن فشارهای اقتصادی و سیاسی بر روی مردم این کشور روز به روز افزایش یافت. سرانجام انقلابی که با خون هزاران شهید به دست آمده بود به بیراهه کشیده شد و مردمی که از فقر و تحقیر و فضای بسته به تنگ آمده بودند دوباره اسیر خری دیگر با پالانی خوش رنگ تر شدند. دوباره مخالفان و منتقدین در شرایط فشار و زندان و اعدام قرار گرفتند و جنبش های خود جوش مردمی یک بار دیگر از زیر پوست شهر سر بر آورد. اعتراضاتی که از سوی سران الجزایر به اوباش و مجرمین تعبیر میشود ولی در عرصه بین المللی به عنوان عدم رضایت مردم از سیاست های کلان دولت تعبیر می گردد. آنچه مسلم است این است که این اعتراضات نتیجه مستقیم سیاست های دولت است و اگر تغییری در این سیاست ایجاد نشود تعداد معترضان هر روز نسبت به روز قبل افزایش خواهد یافت. هر چه عوامل ایجاد اعتراض تشدید شود، سطح اعتراضات نیز به تبع آن افزایش خواهد یافت تا در نهایت به سقوط دولت و یا انقلابی جدید منجر شود. در نهایت این مردم الجزایر هستند که هزینه های کمر شکن را تحمل میکنند، چه هزینه های استقرار حکومت، چه هزینه های انقلاب و چه هزینه های سرکوبشان توسط مسئولین منتخبشان را.

انفجار تورم در راه است. شورای شهر تهران تسلیم شد.

شاهکار اقتصادی احمدی: بلیط تک سفره مترو: 975 تومان.

پس از ماه ها تلاش و تقلا و تذکر و التماس و مذاکره، سرانجام همه مسیر ها به کمر مردم ایران ختم شد. در پی عدم اجرای قانون از سوی احمدی نژاد و بی نتیجه ماندن تلاش های شورای شهر، شهرداری تهران، مدیریت مترو، مجلس و بسیاری از شخصیت ها، سرانجام شورای شهر افزایش قیمت بلیط مترو به 975 تومان برای بلیط تک سفره را تصویب کرد. در این مصوبه که از ابتدای اردیبهشت ماه سال آینده لازم الاجراست، مقرر شد که بلیط مترو به قمیت 975 تومان برای بلیط تک سفره محاسبه شود. واضح است که این اتفاق چه تاثیری بر افزایش تمایل مردم به استفاده از تاکسی و خودرو شخصی خواهد داشت و علاوه بر تشدید بار ترافیکی و آلودگی هوا، اثرات انفجاری آن بر تورم نیز بدیهی است.

لینک خبر در سایت عصر ایران

۲۵ بهمن. آروم؟ شلوغ؟ معمولی؟

وزارت کشور هرگز مجوزی برای حمایت از مردم مصر و تونس صادر نکرد.

محسنی اژه ای گفت: آقایان موسوی و کروبی اگر تمایل به راهپیمایی در دفاع از مصر و تونس دارند می توانند در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنند و نیازی به صدور مجوز برای ۲۵ بهمن نیست.

خبر ها حاکی از بازداشت تعدادی از فعالان سیاسی است.

چندین سایت به نقل از کروبی مدعی شدند که وزارت کشور موظف است که مجوز صادر نماید و در صورتی که مجوزی صادر نشود، باز هم راهپیمایی برگزار خواهد شد.

خبرها حاکی از آماده باش برای 25 بهمن دارد.

اما من به دلایل زیر اعتقاد دارم که فضا چندان ملتهب نخواهد شد.

1- بسیاری از معترضین خسته و سرخورده شده اند و تمایلی به حضور مجدد ندارند

2- بسیاری از مردم معتقد هستند که هزینه های مربوط به کنترل اعتراضات از جیب آنها کسر می شود و بنابراین در این شرایط اقتصادی تمایلی به پرداخت هزینه ندارند.

3- حجم فشار های خبری و تبلیغاتی بر ضد معترضین بسیار زیاد است و بسیاری از افراد را محتاط تر کرده.

4- به هر حال بسیاری از افراد تحت تاثیر راهپیمایی بزرگ 22 بهمن قرار دارند و بدنه اعتراضات برای به صحنه کشیدن مردم راه دشواری خواهد داشت.


اما با همه اینها نمی توان با قطعیت گفت آرام، شلوغ و یا معمولی.

لینک مرتبط با این خبر در سایت تابناک. کلیک کنید

توجه! توجه!

این لینک مربوط به سایت فارس نیوز، با عنوان "سند تازه از مزدوری بهالله و کدیور ..." است. من که دو سه بار خوندم و سندی در مورد بهاالله ندیدم. اگر کسی تونست بین تیتر و متن خبر ارتباطی پیدا کنه خواهش میکنم به من هم خبر بده.

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8911230047

خدایی نکرده فکر نکنید من میگم سایت فارس نیوز دروغ و مزخرف می نویسه ها. نه. اصلا. فقط من یه خورده بصیرتم کمه. لطفا کمک کنید.

(توضیح: سوء تفاهم نشه. من اصلا از بهاییت خوشم نمیاد. به خاطر همین هم این مطلب فارس نیوز رو دو سه بار خوندم که بتونم در بحث های احتمالی ازش استفاده کنم. ولی چیزی دستگیرم نشد.)

تزریق مسکن به جامعه در جشن بزرگ ۲۲ بهمن توسط احمدی

دیروز در مراسم ۲۲ بهمن شاهد تزریق یک مسکن قوی به جامعه از سوی احمدی بودیم. در این مراسم احمدی برای چندمین بار ادعا کرد که تا پایان دوره ۴ ساله فعلی معضل مسکن و بیکاری رو ریشه کن خواهد کرد.

همه به یاد داریم که احمدی نژاد برای کاهش نرخ بیکاری دست به دامن کاغذ و قلم شد و تعریف بیکاری رو از کمتر از دو روز در هفته به کمتر از دو ساعت در هفته تغییر داد و اینطوری شد که یه مرتبه بیکاری در جامعه ما کاهش پیدا کرد. با توجه به این مساله من فکر می کنم برای ریشه کن کردن مشکل مسکن احتمالا از روش زیر استفاده خواهد کرد:

تعریف احمدی نژادی فرد بدون مسکن:

فرد بدون مسکن به کسی گفته می شود که در طول هفته کمتر از ۲ ساعت دارای سرپناه باشد!

فکر میکنم با این شیوه موثر طبق تعهد اعلام شده مشکل مسکن به کلی در ایران ریشه کن بشه.

حمله ای دیگر از احمدی نژاد. این بار جمهوری اسلامی هدف حمله

پس از شکست پروژه حمله به پرچم ایران، این بار احمدی نژاد حمله به جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داد. شاید کسانی که از ابتدای انقلاب تا به حال در ایران زندگی کرده اند همان طور که نام و نام خانوادگی خود را همواره در کنار هم خوانده و نوشته اند، دو کلمه جمهوری و اسلامی را نیز در کنار هم خوانده و نوشته اند و تقریبا محال است که کسی در این مورد مرتکب خطا و اشتباه شود. اما همانطور که در این عکس مشاهده می کنید، احمدی نژاد در خط اول نامه به جای جمهوری اسلامی ایران، از جمهوری ایران استفاده کرده. پیش از این نیز احمدی تلاشهایی را برای حمله به رنگ سبز پرچم ایران در دستور کار خود قرار داده بود.

خاطرات من ۱۰

دوران دبیرستان بودم و اون روزها زور بازو از جمله اقلام موثر در زندگی محسوب میشد که البته من بهره چندانی نبرده بودم. ولی حاضر نبودم این واقعیت رو قبول کنم. یادمه یه روز زنگ تفریح با یکی از همکلاسی ها به نام امین دعوام شد و بعد از یه کتک کاری حسابی مغلوب شدم. البته از قبل معلوم بود. چون امین قوی ترین پسر کلاس بود و کسی زورش بهش نمیرسید. خلاصه من هم بعد از نوش جان کردن کتک بهش گفتم: صبر کن امروز یه کتکی بخوری که کیف کنی. حالیت می کنم. و با عصبانیت رفتم سر کلاس ریاضی. اون موقع یه چند تا کش اسکناک توی جیبم بود. در یه لحظه که همه سرشون پایین بود یه کش به سمت معلم پرت کردم و مستقیم خورد پشت گوش معلم ریاضی. بلافاصله سرم رو پایین انداختم و اگر شما به معلم نگاه کردید من هم نگاه کردم. انگار نه انگار. معلم با عصبانیت از کلاس خارج شد و چند لحظه بعد ناظم مدرسه که خیلی هم خشن بود وارد کلاس شد. سریع جو رو متشنج کرد و بچه ها رو توی حیاط به صف کرد. به سرعت ۵ نفر از بچه های شلوغ کلاس از جمله امین رو جدا کرد و گفت زود بگید کار کی بوده؟ کسی حرف نمی زد و با یه نگاه به من که حسابی رنگم پریده بود و به قول دوستان تابلو بودم گفت تو هم بیا کنار این ۵ نفر. به ترتیب صدامون زد توی دفتر...

ادامه مطلب ...

تفاوت مغز شطرنج‌ بازان با دیگران!

هنگامی که افراد برای مدت طولانی، شطرنج بازی می‌کنند، قسمت‌هایی از مغزشان با یکدیگر ارتباط بر قرار می‌کند ؛ این ارتباط می‌تواند به آنها کمک کند تا فقط با نگاه کردن به صفحه شطرنج، حرکت را تشخیص دهند.

به گزارش ایسنا، دانشمندان ژاپنی با بررسی الگو‌های مغزی شطرنج‌بازان حرفه‌ای و آماتور‌ها به این نتایج دست یافته‌اند.

نتایج این تحقیق نشان داد که قسمتهای مختلف مغز شطرنج‌بازان حرفه‌ای هنگامی که به صفحه شطرنج نگاه می‌کنند، فعال می‌شود و این کار مغز آنها را تحت فشار قرار می‌دهد تا حرکت بعدی را در هنگام بازی شطرنج تشخیص دهند؛ اما، چنین الگویی در مغز افراد آماتور مشاهده نشده است.

دانشمندان بر پایه این آزمایشات دریافتند مغز افرادی که سال‌های طولانی به بازی شطرنج می‌پردازند، قادر است تا حرکت‌های بازی را تشخیص دهد و دو قسمت مختلف خود را به یکدیگر مرتبط کند.

ثابت کردند که با جنازه تفاوت دارند

پس از مدت های مدید، خوش نشینان مستحکم ترین بنای ایران، ساکنان اهرام مصر تهران، وکیل الدوله های بهارستان، تن کرخت و گردن های خمیده شان را حرکت دادند و با استیضاح وزیر حامی حضرت عزرائیل در آسمان و بر و بحر تفاوتشان را با جنازه های مستقر در اهرام مصر به رخ کشیدند.

شاید این دعای مادران داغ دیده بود. شاید اثر فریادهای مردم عزادار بود و یا شاید این بار دیگر مثل روزهای رای اعتماد به دولت مبالغ 100 میلیون تومانی بابت ساخت مساجد به حساب هایشان واریز نشده بود. خدا میداند چه اکسیری اینان را به حرکت واداشت که دست رد به تهدید های تند دولت زدند و به برکناری استاد دانشگاه احمدی نژاد از سمت وزارت راه رای دادند. تهدید هایی آنچنان تند که به اعتماد آن وزیر حتی به خود زحمت حضور در مجلس را هم نداد.

کیفیت را احساس کنید. توانمندی را باور کنید!

فکر می کنید این عکس چی باشه؟

اشتباه نکنید! این تصویر یک بال هواپیمای ایرانی است که بر فراز شهر در حال پرواز است. خطوط سفید رنگ هم چسب نواری است که برای تعمیر بال مورد استفاده قرار گرفته.

آسوده خاطر سفر کنید. مخصوصا با ایران ایر