خداحافظ زندگی. قیامت در راه است

یه کشیک آمریکایی اعلام کرد حدود 1 ماه دیگه قیامت میشه. دقیقا میشه 31 اردیبهشت سال 1390 به عبارتی ساعت 6 بعد از ظهر. خلاصه خوبی، بدی، هر چی که بود حلال کنید. البته مساله اینقدر جدی بوده که تابلوهایی هم در مورد پایان جهان طراحی شده و در خیابان های اصلی دبی نصب شده. این هم عکسش:


دوستان اگر به دنبال متن کامل این خبر هستند اینجا کلیک کنند.



آرایش

من به عنوان پسری که خیلی آروم و سربزیر هستم و اصلا دخترها رو تو خیابون نگاه نمی کنم باید بگم دیروز دختری رو دیدم که مطمئنم حداقل حدود 5 ساعت جلوی آینه نشسته بود تا بتونه این مدلی موهاش رو درست کنه. یعنی من اصلا مونده بودم این مو رو چطوری تونسته بود در زوایای مختلف معلق نگه داره.

واقعا به این فکر کردم که اگر در مقابل هر یک ساعت آرایش، یک دقیقه درس می خوند چه دانشمند پر افتخاری میشد. فکر کن!

فاجعه در بیمارستان امام خمینی بخش جراحی قلب

این مطلب از ایمیل یکی از دوستانه:

اینجا بیمارستان امام خمینی تهران.بخش ICU OPEN HEARTطبقه چهارم.بخش جراحی قلب باز


من دانشجوی ترم 7 کارشناسی پرستاری دانشگاه تهران هستم

تا روز دوشنبه این هفته در این بخش کارآموزی داشتیم

بطور بسیار عجیب متوجه شدم که تمامی بیماران که از اتاق عمل بیرون می آیند دچار سوختگی در ناحیه sacrum (استخوان باسن) هستند و این زخم سوختگی بسته به حال عمومی بیمار یا بسیار وسیع و عمیق شده یا در طولانی مدت و به سختی بهبود میابد

اکثر بیماران بدلیل وضعیت نامناسب جسمانی دچار عوارض بسیار وخیم این سوختگی میشوند.

اغلب بیماران هم دچار سوختگی در ناحیه پس سر میباشند.در حالت عادی و روال طبیعی جراحی قلب (هر نوع جراحی مربوط به ساختمان قلب یا عروق کرونر و یا نسج اطراف) نباید چنین سوختگی ای ایجاد شود.با پرس و جو از پرسنل بخش متوجه شدم این سوختگی احتمالا بدلیل نقص در دستگاه CUTTER میباشد که این دستگاه با یک صفحه ی فلزی که در ناحیه استخوان sacrum (استخوان باسن) بیمار قرار داده میشود، به بیمار وصل میباشد.

علی رغم اینکه تمام اساتید جراحی قلب و متخصصین قلب این بخش از این شرایط آگاه هستند ولی باز اقدامی جهت رفع این مشکل صورت نمیگیرد.پرسنل پرستاری بخش هم به مراجع زیربط گزارش نمیدهند.

گویی جان بیمار در این بیمارستان هیچ ارزشی ندارد.

لطفا اطلاع رسانی کنید تا بلکه بتوانیم صدایمان را بگوش مراجع مربوطه برسانیم.

عکس زیر مربوط به ناحیه باسن بیماری میباشد که من دیروز مسئول پانسمان آن بودم و خودم از آن عکس گرفتم تا عمق فاجعه مشخص شود.به جرات میتوانم بگویم بیش از 90 درصد و یا بهتر است بگویم 100% بیماراتی که از اتاق عمل به بخش انتقال مییابند با این مشکل مواجه هستند

لطفا اطلاع رسانی کنید تا شاید بتوانیم صدایمان را به گوش مسئولان برسانیم.

توضیحات تکمیلی: در اتاق عمل برای جوش دادن و اتصال بافت های جراحی شده از وسیله ای الکتریکی بنام CUTTER استفاده میشود که با ایجاد حرارت باعث جوش خوردن بافت های بریده شده و جراحی شده میشود.برای عبور جریان برق این دستگاه به بدن بیمار لازم است تا با یک صفحه ی فلزی مخصوص (الکترود) این جریان به بیمار متصل شود.این صفحه ی فلزی در زیر باسن بیمار قرار داده میشود، اگر نقصی در این دستگاه وجود داشته باشد باعث ایجاد سوختگی های شدید میشود.در عکس بالا همانطور که مشاهده میکنید باسن بیمار به کلی سوخته است و با برداشتن لایه های مرده و نابود شده ی پوست باسن (بافت نکروزه) به راحتی چربی باسن قابل مشاهده است و این حاکی از عمق سوختگی و عمق زیاد تخریب بافتی دارد.حفره ی تیره ی داخل بافت چربی کانالی ایجاد کرده است که احتمالا تا استخوان لگن ادامه دارد و همین احتمال ایجاد عفونت های شدید استخوانی را بالا میبرد

امروز یه نکته جالب رو یکی از دوستانم گفت

فکر میکنید اگر سلطنت طلب ها در ایران به قدرت برسند رضا پهلوی به روی کار خواهد آمد که با شعارهای دموکراسی خواهانه خیلی ها را فریب میده؟

اشتباه می کنید. نسل ساواکی هایی به قدرت خواهند رسید که به دنبال انتقام گرفتن از مردم ایران هستند. انتقامی سخت و خونین.

جالب بود.

زلزله ژاپن و یه مساله جالب

چقدر جالبه که توی ژاپن 9 ریشتر زلزله اومد، سومانی اومد و صد ها هزار بی خانمان شدند. ولی حتی یک عکس از غارت فروشگاه ها و بانک و ... دیده نشد.

جالبه که شخصیت و غرور مردم ژاپن اینقدر بالاست. اونقدر بالا که 9 ریشتر زلزله هم نمی تونه بلرزونه.

فکر کنید توی تهران بود. از بقالی سر کوچه گرفته تا بانک ها ادارات و ماشین همسایه و طلاهای زن های مردم و هر چیزی که فکر کنید ممکن بود غارت بشه. احتمالا عده ای فروش ویژه راه می انداختند و مثلا آب معدنی رو دونه ای 10 هزار تومان میدادند و ...

خاطرات من - مهمونی سال نو

همین عید امسال یه تعدادی مهمون اومده بودند خونه مادربزرگم و من هم به عنوان نوه عزیز داشتم مهمون داری میکردم. به لطف خدا دو سه تا مرد بود و تعداد زیادی هم زن.

ظرف شیرینی رو برداشتم و یکی یکی تعارف کردم. به یکی از خانوم ها که رسیدم گفتم: بفرمایید.

یه نگاهی کرد و با ناز سری تکون داد و در حالی که سعی میکرد آرایش ملیحش رو نشون بده گفت: ممنون. من هم دوباره تعارف کردم و گفتم: بردارید دیگه تعارف نکنید. دوباره گفت: مرسی

گفتم: بذارید کنار بشقاب. شاید نظرتون عوض شد.

گفت: من رژیم دارم.

من هم که از این همه ناز لجم در اومده بود سرم رو به نشونه رضایت تکونی دادم و گفت: خوب البته شما حق دارید.

و رفتم سراغ نفر بعدی.

سال نو بر همه مردم ایران زمین، یادگاران کوروش کبیر و همراهان آرش کمانگیر خجسته باد. با آرزوی سالی سرشاز از آبادی، آزادی و آرامش