اوضاع جالب شد. چند روز پیش بود که یه مطلب نوشتم درباره احتمال یه خبر شوکه کننده ولی چون ترسیدم مثل دفعه قبل دیر نتیجه بده تائید نکردم. اما به دوستان گفتم که یه خبری هست.
تا اینکه در آستانه 22 خرداد که ظاهرا سبزها تدارکات زیادی برای راهپیمایی سکوت دارند، شوکی به نام مدحی به جامعه تزریق شد. مدحی فردی بود که به بدنه اپوزیسیون خارج از کشور نفوذ کرد و در نهایت در برنامه ای به نام الماس فریب در ایران حضور پیدا کرد. اما این همه ماجرا نیست. دنباله جالبی خواهد داشت. احتمالا تماشایی. بهتره تخمه بخریم و خبرها رو دنبال کنیم. می چسبه.
پی نوشت:خبرهایی که منتظرش بودم از راه رسید. باز هم در راهه. تور سیاحتی نوه و عروس و دوستان محمود خان از جیب مردم، دزدی بیش از 3هزار میلیاردی از سرمایه مردم و خبرهای جالبی که در روزهای بعد خواهیم شنید. راستی دوست دارم توی چشمهای اونها که می گفتند احمدی نژاد ساده زیست و مردمیه نگاه کنم. احتمالاً قیافه هاشون جذاب شده باشه.
حالت خوبه الان؟با پراید له شده؟؟
برا پست قبلی:
کی میخوان متلک پرونی رو این جوونا ترک کنن خدا میدونه! جالب اینه که با تیپ ساده هم میری متلک میشنوی!!!
بعدفقط به خودت میتونی بگی اینجا ایران است با فرهنگی غنی!!!
حالم که خوبه. افسر و مامور های اورژانس معتقد بودند که من خوش شانس ترین آدمی هستم که دیدند. نمی دونم چرا باید به آدمی که ماشینش شده مقداری آهن آلات بگند خوش شانس. چون تو این مورد بد جوری بد آوردم و ماشینم از بین رفت.
آرام جان من خودم اصلا اجازه نمی دم که به دختری که ساده میگرده کسی متلک بندازه و لازم باشه درگیر هم شاید بشم. ولی مثلا همین که من دیدم خدایی لباس پوشیدن و آرایش کردن و راه رفتنش طوری بود که باید حق رو به همون جوون ها بدیم.