نام خلیج فارس در سایت گوگل به رای گیری گذاشته شده و با توجه به کاهش درصد رای خلیج فارس به و نزدیک شدن آن به 60% احتمال داره که به زودی نام خلیج ع ر ب .. برای همیشه در گوگل جایگزین بشه. لطف کنید حتما روی لینک زیر کلیک کنید و به خلیج فارس رای بدید. به هر کس هم می تونید اطلاع رسانی کنید.
http://www.persianorarabiangulf.com/index.php
در ضمن در هر روز میشه یه رای داد.
دوستانی که وبلاگ دارند حتما توی وبلاگشون اطلاع رسانی کنند.
بیمارستان امام خمینی که سوابق بسیاری در جنایات اخلاقی را در کارنامه خود دارد، فاجعه اخلاقی و انسانی دیگری را آفرید. مسئولان بیمارستان امام خمینی پس از آنکه متوجه شدند 2 نفر از بیمارانشان توانایی پرداخت هزینه های بیمارستان را ندارند، آنها را سوار بر آمبولانس به خارج از شهر انتقال دادند و با همان لباس بیمارستان، در کنار خیابان جاده رها کردند. خوشبختانه یک راننده کامیون پس از مشاهده بیماران مورد را به پلیس اطلاع رسانی کرد و این 2 نفر به بیمارستان فیروز آبادی ری منتقل شدند.
نکته جالب اینکه رئیس روابط عمومی بیمارستان امام خمینی در ابتدا موضوع را انکار کرد و گفت که این دو نفر بیمار ما نبوده اند. ولی در حین مصاحبه در مورد حواس پرتی یکی از بیماران صحبت کرد که به وضوح یک اعتراف محسوب می شود. بیمارستان امام خمینی همچنین در زمینه عمل جراحی قلب نیز از تجهیزات غیر استاندارد استفاده می کند که موجبات جراحات و سوختگی شدید بیماران را فراهم می کند.
امیدواریم به زودی شاهد محکومیت مسئولان جنایت کار این به اصطلاح بیمارستان باشیم.
لیک خبر در سایت عصر ایران. کلیک کنید
آدمهایی که فکر می کنند خیلی زرنگند رو باید حالشون رو گرفت.
یه دختر همسایه داریم از اون مثلا زرنگ هاست. هر بار کلکل میکنه. گفتم شماره ات رو میدم دوستان حالت رو بگیرند. گفت: تو عمرا شماره من رو گیر بیاری. گفتم: باشه. به هم میرسیم.
چند روز پیش یکی از دوستان که تاکسی داره اومده بود خونم. یه چایی آوردم و گفتم یه لحظه سوئیچت رو بده من یه آچار از عقب ماشین بردارم. سوئیچ رو برداشتم و رفتم تاکسی رو جلوی در پارکینگ این خانم زرنگه پارک کردم. یه تیکه کاغذ هم گذاشتم جلوش نوشتم: با عرض معذرت. شماره تماس جهت جابجایی: ....
طبق حساب و کتاب ها 10 دقیقه بعد رسید و موبایلم زنگ خورد.
- ببخشید آقا. میشه لطف کنید ماشینتون رو از جلوی پارکینگ ما بردارید.
* چشم حتما. الان میام.
بعد هم به رفیق شفیق گفتم ببخشید. من تاکسی رو جلوی در یکی از همسایه ها گذاشتم. بردار جابجا کن بتونه پارک کنه.
و چند ساعت بعد با یه خط دیگه بهش زنگ زدم و گفتم: قرار بود شماره ات رو بدم به دوستان که حالت رو بگیرند. ولی چون گناه داری این دفعه رو می بخشمت خانم کوچولو.
مردی در کنار رودخانهای ایستاده بود.
ناگهان صدای فریادی را شنید و متوجه شد که کسی در حال غرق شدن است.
فوراً به آب پرید و او را نجات داد...
اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب پرید و دو نفر دیگر را نجات داد!
اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک میخواستند شنید ...!
نمی دونم چرا دست و دلم به نوشتن نمیره.
دیروز داشتم از جلوی یکی از نمایندگی های سایپا رد میشدم. دیدم قیمت انواع ماشین رو زده پشت شیشه. نمی دونم چی شد رفتم تو و پرسیدم پراید موجود دارید؟
چند مدل رو بهم نشون داد. من بعد از چند تا سئوال در مورد قابلیت ها و قیمت ها یه پراید مدل 90 سفید و با فرمون هیدرولیک رو پسند کردم و گفتم: همین خوبه یه دونه بدید.
فروشنده ها کلی خندیدند و مشغول کارشون شدند. من هم بهم بر خورد که این چه کاریه. گفتم یه دونه بدید.
فروشنده هم گفت: 9 میلیون پول نقد بدید و این فرم رو پر کنید. بعد می تونید ماشینتون رو ببرید.
بسوزه پدر جو گیر شدن. من هم پول دوستم رو از تو کیفم در آوردم و فرم رو هم پر کردم و یه دونه برداشتم. ولی دیشب تا حالا موندم که اصلا ماشین به دردم می خورد یا نه.
واقعا که بسوزه پدر جو گیر شدن.
یه کشیک آمریکایی اعلام کرد حدود 1 ماه دیگه قیامت میشه. دقیقا میشه 31 اردیبهشت سال 1390 به عبارتی ساعت 6 بعد از ظهر. خلاصه خوبی، بدی، هر چی که بود حلال کنید. البته مساله اینقدر جدی بوده که تابلوهایی هم در مورد پایان جهان طراحی شده و در خیابان های اصلی دبی نصب شده. این هم عکسش:
دوستان اگر به دنبال متن کامل این خبر هستند اینجا کلیک کنند.
من به عنوان پسری که خیلی آروم و سربزیر هستم و اصلا دخترها رو تو خیابون نگاه نمی کنم باید بگم دیروز دختری رو دیدم که مطمئنم حداقل حدود 5 ساعت جلوی آینه نشسته بود تا بتونه این مدلی موهاش رو درست کنه. یعنی من اصلا مونده بودم این مو رو چطوری تونسته بود در زوایای مختلف معلق نگه داره.
واقعا به این فکر کردم که اگر در مقابل هر یک ساعت آرایش، یک دقیقه درس می خوند چه دانشمند پر افتخاری میشد. فکر کن!
این مطلب از ایمیل یکی از دوستانه:
اینجا بیمارستان امام خمینی تهران.بخش ICU OPEN HEARTطبقه چهارم.بخش جراحی قلب باز
امروز یه نکته جالب رو یکی از دوستانم گفت
فکر میکنید اگر سلطنت طلب ها در ایران به قدرت برسند رضا پهلوی به روی کار خواهد آمد که با شعارهای دموکراسی خواهانه خیلی ها را فریب میده؟
اشتباه می کنید. نسل ساواکی هایی به قدرت خواهند رسید که به دنبال انتقام گرفتن از مردم ایران هستند. انتقامی سخت و خونین.
جالب بود.
چقدر جالبه که توی ژاپن 9 ریشتر زلزله اومد، سومانی اومد و صد ها هزار بی خانمان شدند. ولی حتی یک عکس از غارت فروشگاه ها و بانک و ... دیده نشد.
جالبه که شخصیت و غرور مردم ژاپن اینقدر بالاست. اونقدر بالا که 9 ریشتر زلزله هم نمی تونه بلرزونه.
فکر کنید توی تهران بود. از بقالی سر کوچه گرفته تا بانک ها ادارات و ماشین همسایه و طلاهای زن های مردم و هر چیزی که فکر کنید ممکن بود غارت بشه. احتمالا عده ای فروش ویژه راه می انداختند و مثلا آب معدنی رو دونه ای 10 هزار تومان میدادند و ...
همین عید امسال یه تعدادی مهمون اومده بودند خونه مادربزرگم و من هم به عنوان نوه عزیز داشتم مهمون داری میکردم. به لطف خدا دو سه تا مرد بود و تعداد زیادی هم زن.
ظرف شیرینی رو برداشتم و یکی یکی تعارف کردم. به یکی از خانوم ها که رسیدم گفتم: بفرمایید.
یه نگاهی کرد و با ناز سری تکون داد و در حالی که سعی میکرد آرایش ملیحش رو نشون بده گفت: ممنون. من هم دوباره تعارف کردم و گفتم: بردارید دیگه تعارف نکنید. دوباره گفت: مرسی
گفتم: بذارید کنار بشقاب. شاید نظرتون عوض شد.
گفت: من رژیم دارم.
من هم که از این همه ناز لجم در اومده بود سرم رو به نشونه رضایت تکونی دادم و گفت: خوب البته شما حق دارید.
و رفتم سراغ نفر بعدی.
سال نو بر همه مردم ایران زمین، یادگاران کوروش کبیر و همراهان آرش کمانگیر خجسته باد. با آرزوی سالی سرشاز از آبادی، آزادی و آرامش
دیروز به سنت سالهای گذشته تهران صحنه جنگ بود و صدای انفجارهای پی در پی در هاله های دود استرسی شیرین رو به انسان هدیه میداد.
ما هم با همسایه ها جلوی در ساختمون بودیم و هر از گاهی یه منور روشن می کردیم و آجیل می خوردیم. پسرهای کوچه بالایی هم چپ و راست بمب و هفت ترقه و دست ساز منفجر می کردند. اشتباهی یکی از بمب ها به سمت ما اومد و نزدیک پای من منفجر شد. دختر همسایه که ۸ ساله است حسابی جو گیر شد و یه ترقه کبریتی فسقلی برداشت و گفت: من میرم به جنگشون...
ادامه مطلب ...من به نوبه خودم شوکه شدم. باور نمی کردم این موجوداتی که در صحن مجلس پرسه می زنند در برابر کسری چندین میلیارد دلاری دولت عکس العملی نشون بدند و تا جایی پیش برند که پرونده کسری وزارت نفت رو به قوه قضاییه ارسال کنند. البته از قدیم گفتند: جوجه رو آخر پاییز می شمرند.