مار

معلمی وارد دهکده شد و به نزد بزرگان ده رفت و گفت: من معلم هستم و می توانم به مردم ده خواندن و نوشتن بیاموزم.

بزرگان گفتند: معلم دیگری هم در ده هست. باید همه جمع شوند و یکی از شما دو نفر را انتخاب کنند.

اما آن یکی معلم نبود. دروغگویی بود که خود را معلم جا زده بود.

روز موعود رسید و همه جمع شدند. قرار شد که هر دو معلم مار را روی تخته بنویسند.

معلم واقعی روی تخته نوشت (مار). اما معلم دروغگو که سواد نداشت عکس مار را روی تخته کشید و از مردم ده پرسید: کدام یکی مار است؟

مردم همه عکس مار که معلم دروغگو کشیده بود را نشان دادند و گفتند: این مار است

و معلم واقعی در حالی که می گفت: (لیاقت شما همین شیاد دروغگو است) سر به زیر انداخت و دور شد.

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلو دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ

از کسی که خواستار یادگیری نیست بیش از اینم انتظار نمیره . ولی راه حل بهتری هم می تونستن پیدا کنن چون کسی که سواد نداره مار رو از روی عکس فقط می تونه تشخیص بده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد