آدمهایی که فکر می کنند خیلی زرنگند رو باید حالشون رو گرفت.
یه دختر همسایه داریم از اون مثلا زرنگ هاست. هر بار کلکل میکنه. گفتم شماره ات رو میدم دوستان حالت رو بگیرند. گفت: تو عمرا شماره من رو گیر بیاری. گفتم: باشه. به هم میرسیم.
چند روز پیش یکی از دوستان که تاکسی داره اومده بود خونم. یه چایی آوردم و گفتم یه لحظه سوئیچت رو بده من یه آچار از عقب ماشین بردارم. سوئیچ رو برداشتم و رفتم تاکسی رو جلوی در پارکینگ این خانم زرنگه پارک کردم. یه تیکه کاغذ هم گذاشتم جلوش نوشتم: با عرض معذرت. شماره تماس جهت جابجایی: ....
طبق حساب و کتاب ها 10 دقیقه بعد رسید و موبایلم زنگ خورد.
- ببخشید آقا. میشه لطف کنید ماشینتون رو از جلوی پارکینگ ما بردارید.
* چشم حتما. الان میام.
بعد هم به رفیق شفیق گفتم ببخشید. من تاکسی رو جلوی در یکی از همسایه ها گذاشتم. بردار جابجا کن بتونه پارک کنه.
و چند ساعت بعد با یه خط دیگه بهش زنگ زدم و گفتم: قرار بود شماره ات رو بدم به دوستان که حالت رو بگیرند. ولی چون گناه داری این دفعه رو می بخشمت خانم کوچولو.
جالب بود برای لینک آماده ام
جالبی از خودتونه. لطف داری. البته وبلاگ تو کلسیون طنز و جوکه. ولی برای من خاطره است.
ایول...
لطف داری. مخلصیم.
اوه اوه پس من بعد خیلی حواست به دورواطرافت باشه یهو لنگه کفشی یا گلدونی یا حتی آب پاشی یهو به سمتت پرتاب نشه :دی
احتمال داره. باید دقت کنم.