می خواستم توی وبلاگش نظر بگذارم. ولی ولش کن. اصلا اهمیتی نداره.
هر کسی هر جور دوست داره زندگی میکنه. زنگ نزن، سر نزن، نظر نده، ایمیل نده، اصلا همون وبلاگ غراضه ات رو هم ببند و برو. این وسط فقط یه چیز حیف میشه
احترامی که تو ذهنم برات قائل بودم. تا من باشم آدم شناسیم رو درست کنم.
باز میاد میگه: سرم شلوغ بود. به خدا نرسیدم. اصلا اینترنت وصل نشدم. پول نداشتم خطم قطع شده بود. ... نمی دونم، شایدم اون زمان گذشت، الان بگه دوست نداشتم. همین.
هر جا هستی خوش باشی. فردایی زیبا رو برات آرزو میکنم.
برو به سلامت.
:)